معنی پنیرتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پنیرتن. [پ َ ت َ] (اِ مرکب) ماده ای است سرخ رنگ مایل به سیاهی که از جوشانیدن آب کشک حاصل کنند و آن بغایت ترش است و چاشنی آشها کنند و به ترکی آن را قره قوروت نامند. ترف سرخ. لیولنگ. هَبولنک هَلْیاک. (فرهنگ اسدی). مَصَل. کشک سیاه. و رجوع به لیولنگ شود.
(~. تَ) (اِمر.) ماده ای است سرخ - رنگ مایل به سیاهی که از جوشانیدن آب کشک حاصل کنند و آن به غایت ترش است، کشک سیاه، قره قورت، ترف سرخ، لیولنگ.
(اسم) ماده ایست سرخ رنگ مایل بسیاهی که از جوشانیدن آب کشک حاصل کنند و آن بغایت ترش است کشک سیاه قره قوروت ترف سرخ لیولنگ.