معنی پنبه زار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پنبه زار. [پَم ْ ب َ / ب ِ] (اِ مرکب) زمینی که در آن پنبه کشته اند. مقطن. (دهار). مقطَنه. (منتهی الارب): اتفاقاً برفی عظیم افتاده بود و دشت و صحرا پنبه زار شده و کوه و کنار از صحبت سرما چادر گازری در سر گرفته. (العراضه):
ریش چون روی پنبه زار شده
روی چون پشت سوسمار شده.
سنائی.
نشگفت اگر یکی ز دهاقین عدل تو
سیراب سازد از عرق شعله پنبه زار.
طالب آملی (از آنندراج).
پنبه زاری بود یکسر پیش ازین هامون برف
برق نیسان آتشی انگیخت در آن پنبه زار.
قاآنی.
زمینی که در آن پنبه کاشته باشند، کشتزار پنبه،
(اسم) زمینی که در آن پنبه کاشته اند مقطن.