معنی پلیدی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پلیدی کردن. [پ َ ک َ دَ] (مص مرکب) ریدن. ریستن. تغوّط. غائط کردن. تَطَفﱡش. طفش. طفس: اکبار؛ پلیدی کردن کودک. تجعس، پلیدی کردن. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) ریدن ریستن تغوط غایط کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر