معنی پف کرده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پف کرده. [پ ُ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) آماسیده. ورم کرده. برآمده. || پُفالو.

فرهنگ عمید

ورم‌کرده، آماسیده،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) ورم کرده آماسیده پفیده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر