معنی پفیوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پفیوز. [پ ُ] (ص) در تداول عوام، سست و ضعیف و بیکاره. پَه پَه. پخمه. چلمن.

فرهنگ معین

(پُ) (ص.) (عا.) بی غیرت، بی صفت.

فرهنگ عمید

مرد سست، تنبل، بی‌عرضه، و بی‌کفایت،
بی‌رگ، بی‌غیرت،

مترادف و متضاد زبان فارسی

احمق، نادان، بی‌غیرت، قرمساق، بی‌حمیت، بی‌درد، بی‌رگ

فرهنگ فارسی هوشیار

پخمه، سست وضعیف و بیکاره

فرهنگ عوامانه

به معنی قرمساق و آدم بی غیرت و بی درد و بی رگ و احمق را گویند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر