معنی پستچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پستچی. [پ ُ] (ص مرکب، اِ مرکب) پیک. برید. فراش. پست. نامه رسان.

فرهنگ معین

(پُ) [فر - تر.] (اِ.) نامه رسان اداره پست، مأمور پست.

فرهنگ عمید

مٲمور پُست‌خانه، نامه‌رسان،

حل جدول

نامه رسان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

نامه رسان، چاپار

کلمات بیگانه به فارسی

نامه رسان

مترادف و متضاد زبان فارسی

برید، پیک، چاپار، فراش، نامه‌رسان

فرهنگ فارسی هوشیار

نامه رسان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر