جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی پزیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پزیدن. [پ َ دَ] (مص) پختن. پخته شدن:
هر میوه که در باغ جهان بد همه پخته ست
ای غوره ٔ چون سنگ نخواهی تو پزیدن.
مولوی.

پزیدن. [پ ُ دَ] (مص) نشکنج گرفتن. (فرهنگ شعوری).

پزیدن. [پ ُ زِ دُ] (اِخ) رب النوع دریا در اساطیر یونان قدیم و آن با نپتونس رومیان یکی است.

فرهنگ معین

پخته شدن، رسیدن (میوه)،

فرهنگ عمید

پختن

فرهنگ فارسی هوشیار

(پزید پزد خواهد پزید بپز پزنده پزا پزیده پزش) . (مصدر) پخته شدن، رسیدن (میوه)، (مصدر) پختن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
پزیدن: پزیدن. [پ َ دَ] (مص) پختن. پخته شدن: هر میوه که در باغ جهان بد همه پخته ست ای غوره ٔ چون سنگ نخواهی... پزیدن: پزیدن. [پ ُ دَ] (مص) نشکنج گرفتن. (فرهنگ شعوری). پزیدن: پزیدن. [پ ُ زِ دُ] (اِخ) رب النوع دریا در اساطیر یونان قدیم و آن با نپتونس رومیان یکی است. پزیدن: پخته شدن، رسیدن (میوه)، پزیدن: پختن پزیدن: (پزید پزد خواهد پزید بپز پزنده پزا پزیده پزش) . (مصدر) پخته شدن، رسیدن (میوه)، (مصدر) پختن.