معنی پریشان‌حال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

آسیمه‌سر

مترادف و متضاد زبان فارسی

آشفته، آشفته‌خاطر، افسرده، بدبخت، بینوا، پریشان، پریشان‌خاطر، دژم، زار، سراسیمه، شوریده، مشوش، مضطرب،
(متضاد) آسوده‌خاطر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر