معنی پریسا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پریسا. [پ َ] (نف مرکب) مخفف پریسای. رجوع به پریسای شود.

فرهنگ عمید

کسی که جن و پری را تسخیر کند، پری‌افسای، پری‌بند، افسونگر،
(صفت) زیبا مانند پری،

فرهنگ فارسی هوشیار

مانند پری، پری سان، افسونگر

فرهنگ پهلوی

مانند پری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر