معنی پروند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پروند. [پ َرْ وَ] (اِ) گلابی. کمثری. امرود. مرود:
گل پروند دسته بسته بود
مست [شاید: مشک] در دیده ٔ خجسته نگر.
عماره.

پروند. [پ َرْ وَ] (اِخ) مزرعه ای است از مضافات قزوین به ده فرسنگ شرقی اشکنان.

فرهنگ عمید

حصار، فروند،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) ابریشم پرند، گلابی امرود کمثری.

فرهنگ پهلوی

ابریشم، نوعی گلابی جنگلی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر