معنی پرنور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پرنور. [پ ُ] (ص مرکب) صاحب فروغ بسیار:
همی تابد شعاع داد از آن پرنور پیشانی.
لوکری.
فرهنگ عمید
بسیارروشن، دارای روشنایی بسیار،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.