معنی پرمشقت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرمشقت. [پ ُ م َش َ ق ق َ] (ص مرکب) صاحب رنج و مشقت و تعب بسیار.

فرهنگ عمید

پررنج‌وتعب، دارای رنج‌ومشقت بسیار،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

توان فرسا

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرتعب، پردردسر، پررنج، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، شاق، طاقت‌فرسا، نفس‌گیر،
(متضاد) بی‌دردسر، راحت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر