معنی پرستاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرستاری. [پ َ رَ] (حامص) تیمار. خدمت. حضانت. تیمارداری. زواری: زهد در دنیاو پرستاری اولی القربی. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || بیمارداری. بیماروانی. بیماربانی. تمریض.
- پرستاری کردن، تیمار داشتن.

فرهنگ عمید

شغل و عمل پرستار،
مراقبت کردن از شخصی که توانایی انجام کارهای روزمرۀ خود را ندارد،

حل جدول

تیمار

حضانت

مترادف و متضاد زبان فارسی

توجه، تیمار، حضانت، خدمت، مراقبت، نگهداری

فرهنگ فارسی هوشیار

تیمار داری، تیمار، خدمت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر