معنی پرزدار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرزدار. [پ ُ] (نف مرکب) مُزَغَّب. پرزه دار.

فرهنگ عمید

پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر