معنی پرده پوشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پرده پوشی. [پ َ دَ / دِ] (حامص مرکب) ستاری:
ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار.
حافظ.
فرهنگ عمید
رازپوشی، رازداری،
کاری یا امری را پنهان داشتن،
خطا و لغزش کسی را پنهان ساختن،
فرهنگ فارسی هوشیار
کتمان نهان کردن امری بدون پرده پوشی باید بگویم صریحا باید بگویم.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.