معنی پرخار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرخار. [پ ُ] (ص مرکب) که خار بسیار دارد:
تا بگفتاری پربار یکی نخلی
چون بفعل آئی پرخار مغیلانی.
ناصرخسرو.
اِشواک، اِشاکه؛ پرخار شدن.

فرهنگ عمید

گیاهی که خار بسیار دارد،
زمینی که در آن خار بسیار روییده باشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر