معنی پخشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پخشیدن. [پ َ دَ] (مص) کوفته شدن. پهن گردیدن. (برهان). || رَش ّ. رشاش. الرّشاش آنچه بپخشد از خون. (السامی). پراکنیدن.

فرهنگ عمید

پخش شدن،
پهن شدن،
کوفته شدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) کوفته شدن پهن گردیدن، پراکنیدن ترشح کردن رش رشاش.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر