معنی پای نداشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پای نداشتن. [ن َ ت َ] (مص مرکب) نیروی مقاومت نداشتن. تاب نیاوردن. استقامت نکردن:
با عطا دادن او پای ندارد بقیاس
هرچه در کوه گهر باشد و در خاک دفین.
فرخی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر