پایدار آمدن در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
پایدار آمدن. [م َ دَ] (مص مرکب) پایدار ماندن:
اگر روز ما پایدار آمدی
جهان را بسی خواستار آمدی.
فردوسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.