معنی پاکیزه بوم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پاکیزه بوم. [زَ / زِ] (ص مرکب) پاک نهاد (؟):
جوانی خردمند و پاکیزه بوم
ز دریا برآمد بدربند روم.
سعدی (بوستان).
شنیدم که مردیست پاکیزه بوم
شناسا و رهرو در اقصای روم.
سعدی (بوستان).

فرهنگ عمید

پاک‌بوم، سرزمین پاک،
(صفت) پاک‌تن،
(صفت) پاک‌نهاد،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) پاک تن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر