جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی پارچه پارچه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پارچه پارچه. [چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) شاخ شاخ. پاره پاره. لَخت لَخت. لت لت.
- پارچه پارچه کردن، پاره پاره کردن.

فرهنگ معین

(چِ. چِ) (ص مر.) پاره پاره، لخت لخت.

گویش مازندرانی

تکه تکه، لخته لخته

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پاره پاره لخت لخت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
پارچه پارچه: پارچه پارچه. [چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) شاخ شاخ. پاره پاره. لَخت لَخت. لت لت. - پارچه پارچه کردن... پارچه پارچه: (چِ. چِ) (ص مر.) پاره پاره، لخت لخت. پارچه پارچه: تکه تکه، لخته لخته پارچه پارچه: (اسم) پاره پاره لخت لخت.