معنی پارچ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پارچ. (اِ) آب پاش بزرگ. || ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه ٔ سرگشاده است.

فرهنگ معین

(اِ.) ظرف آبخوری سرگشاد.

فرهنگ عمید

ظرف آبخوری دسته‌دار بزرگ و دهان‌گشاد، از جنس بلور، سفال، یا فلز،

حل جدول

ظرف آبخوری سر گشاد

مترادف و متضاد زبان فارسی

آبخوری، تنگ، گیلاس، لیوان

گویش مازندرانی

چوبهایی که در حدفاصل جایگاه دو گاو، در طویله نصب شود تا گاوها...

روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر

ظرفی حلبی و استوانه ای شکل که در آن آب را به جوش آورند، قهوه...

از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

فرهنگ فارسی هوشیار

ظرف آبخوری

پیشنهادات کاربران

صراحی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری