معنی پارسی زبان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
آن که به پارسی سخن گوید، فصیح، بلیغ. [خوانش: (زَ) (ص مر.)]
فرهنگ عمید
کسی که به فارسی حرف میزند و زبان فارسی زبان مادری اوست،
[مجاز] ایرانی،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه بپارسی سخن گوید. جمع: پارسی زبانان، فصیح بلیغ.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.