ون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(وَ) (اِ.) درخت زبان گنجشک.
فرهنگ عمید
درخت زبانگنجشک،
بنه، حبهالخضرا، وندانه،
حل جدول
درخت جدول، ده هزارسال ترکی، درخت زبان گنجشک، از درختان
از درختان
ده هزار سال آذری
درخت زبان گنجشک
درخت جدول
ده هزارسال ترکی
نوعی سِنج
درخت جدول، ده هزار سال ترکی، درخت زبان گنجشک، از درختان
گویش مازندرانی
بان، پسوند نگاهبانی
عنکبوت، تار عنکبوت، درخت زبان گنجشک، نوعی حشره مثل:موریانه، که...
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی ختایی ده هزار سال پارسی تازی گشته وین چنگی است که با انگشت نواخته می شود و سستی انگلیسی بارکش علامت جمع مذکرسالم درزبان عربی در حالت رفعی: ((از این صورت اگر بیرون شوی تو مه و خورشید محجوبون شوی تو. )) (عطار)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.