معنی ول دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ول دادن. [وِ دَ] (مص مرکب) رها کردن. آزاد کردن. آزاد گذاشتن.
- ول دادن صدا، در تداول، آواز خواندن. سر دادن صدا. دادوبیداد کردن. آواز برآوردن. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
- ولش دادن، در تداول، ول دادن. (لغات عامیانه ٔ جمال زاده). رجوع به ول دادن شود.
|| آزاد کردن کسی از زندان.

فرهنگ معین

رها کردن، آزاد کردن، آزاد کردن کسی از زندان. [خوانش: (وِ. دَ) (مص م.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) رهاکردن آزادکردن آزاد گذاشتن، آزاد کردن کسی از زندان. یا ولا دادن صدا. آواز خواندن، داد و بیداد کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر