معنی ولا ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

ولا در فارسی دوستی مهر ورزی یاری، نزدیکی، کشور داری پادشاهی، خویشی خویشاوندی ولا در فارسی همدوستی، پیاپیی دنبالگی پشت همی (اسم) محبت صداقت مصادقت، قرب نزدیکی، خویشاوندی. -4 ملک. یا به ولا ء. بتبع بدنبال: و بولای اینکه درمقدمه شرط رفته است. . . که بسر در وی از سر گذشتهای خویش بیش نخواهم دورد از کارنامه وقایع گوییم. یا برولا ء. متوالیا: ((شرط ما در این کتاب آنست که مجلسها سازیم در آیات قرآن برولا و در هر مجلس سه نوبت سخن گوییم. )) توضیح در عربی گویند: ((جاو ء وا ولا ء علی ولا ء)) . یعنی متتابعین. (مصدر) پیاپی کردن دمادم کردن، پیاپی آمدن، پیوستگی کردن میان دو چیز، دوستی کردن با کسی، توالی اجرای امری، پیوستگی، دوستی مصادقه: ((امروز که ایام در پیمان ولای اوست. و قضا آنجاکه رضای او هر تیر تدبیری که ما اندازیم بر نشانه کار نیاید. ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر