معنی وفایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
وفایی. [وَ] (ص نسبی) منسوب به وفاء. || (حامص) وفاداری و صداقت و نمک به حلالی. ضد بیوفایی. (ناظم الاطباء).
وفایی. [وَ] (اِخ) از جمله ٔ شعرای سلطان مغفور [سلطان یعقوب خان] است و شخصی صاحب مروت و وفاست. این مطلع از اوست:
جامه ٔ ماتمیان خلعت نوروز من است
مایه ٔ بزم و طرب بخت بدآموز من است.
(از مجالس النفایس ص 301).
وفایی. [وَ] (اِخ) حسین. مؤلف لغت نامه ای به فارسی است.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.