معنی وفاسگال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وفاسگال. [وَ س ِ] (نف مرکب) وفاسگالنده. آنکه وفا پیشه ٔ خود سازد.وفااندیش. وفادار. (آنندراج). || خیرخواه و نیک اندیش. || خوش نفس. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(~. س) [ع - فا.] (ص فا.) خیرخواه، خیراندیش.

فرهنگ عمید

آن که وفاداری را پیشۀ خود می‌سازد، نیک‌اندیش، خیرخواه،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه وفا پیشه خودسازد: ((یار وفاسگال))، خیرخواه نیک اندیش.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر