معنی وفادار ماندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
وفادار ماندن. [وَ دَ] (مص مرکب) در دوستی، زناشوئی یا خدمت به مردم صادق و صمیمی ماندن. (فرهنگ فارسی معین): آن زن در تمام مدت عمر به شوهرش وفادار ماند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) در دوستی زناشویی یاخدمت بمردم صادق و یا صمیمی ماندن: ((آن زن در تمام مدت عمر بشوهرش وفادار ماند. ))
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.