معنی وعظ کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وعظ کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) موعظه کردن. (ناظم الاطباء). پند دادن. اندرز دادن:
عالم شهر گو مرا وعظ مکن که نشنوم
پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم.
سعدی.
|| بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) پند دادن اندرز دادن، بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر