معنی وظایف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
وظایف. [وَ ی ِ] (ع اِ) وظائف. وظیفه ها.
- اهل وظایف، ارباب وظایف، وظیفه داران و ارباب استحقاق. (ناظم الاطباء). رجوع به وظیفه و وظائف شود.
|| فهرستها و صورتهای مالیاتی. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
وظیفه
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع وظیفه: وظیفه ها: ((وظایف خدمتکاری و رسم الجامشی و عرض پیشکش و ثغور تقدیم میرسانیدند. . . ))، فهرستها صورتهای مالیاتی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.