جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی وصف کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وصف کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) شرح چیزی را دادن. تعریف کردن. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

ستودن، نعت

نعت

فرهنگ فارسی هوشیار

زابیدن ستودن (مصدر) شرح چیزی را دادن تعریف کردن: ((پس چون وصف خوی کرده بود وصفی عام مرهمه را. . . ))

پیشنهادات کاربران

اتصاف

(23 بهمن 1400) پیشنهاد توسط: محمود محمودی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
وصف کردن: وصف کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) شرح چیزی را دادن. تعریف کردن. (فرهنگ فارسی معین). وصف کردن: ستودن، نعت وصف کردن: نعت وصف کردن: زابیدن ستودن (مصدر) شرح چیزی را دادن تعریف کردن: ((پس چون وصف خوی کرده بود وصفی عام مرهمه را. . . ))