معنی وصاف الحضرة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وصاف الحضره. [وَص ْ صا فُل ْ ح َ رَ] (اِخ) عبداﷲبن عزالدین فضل اﷲ شیرازی، ملقب به شهاب الدین و معروف به وصاف الحضره. مؤلف کتاب تاریخ تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار است که به تاریخ وصاف شهرت دارد. وی در حدود سال 663 هَ.ق. در شیراز به دنیا آمد و در همان شهر در مشاغل دیوانی وارد شد و به تدریج از نزدیکان و خواص خواجه صدرالدین احمد خالدی زنجانی نایب امیر طغاجاردر حکومت او بر فارس گردید. وصاف را در حق این خواجه که بعدها به وزارت گیخاتون رسید، اشعار و مدایح بسیاری است. پدر وصاف در 698 در قحطی فارس درگذشت. وصاف در این اوقات از مأموران تحصیل مال در این مملکت بود و به خاندان خواجه رشیدالدین فضل اﷲ وزیر بستگی بسیار پیدا نموده و در عهد غازان و اولجایتو توسط خواجه مورد مرحمت مخصوص واقع شد و به وسیله ٔ او تاریخ خود را به عرض ایلخان رسانده است. (از تاریخ مفصل ایران از مغول تا مشروطیت تألیف عباس اقبال ص 486، 487). رجوع به تاریخ ادبیات براون و سبک شناسی ج 3 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر