معنی وشانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وشانی. [وَ] (اِ) زر ده هفت، و آن زری بوده رائج که در قدیم در ملک خراسان سکه میکرده اند. (برهان). زری بوده در قدیم رائج وآن را ده هفت میگفتند و آن خالص نبوده مانند ده دهی، و ده دینار آن هفت دینار بوده و سه دینار غل و غش داخل آن میکردند. شیانی. (انجمن آرا). رشیدی نویسد صحیح شیانی است. (فرهنگ فارسی معین). مسکوک زری که 3% بار داشته. زر ده هفت. (فرهنگ فارسی معین):
چون تو نیم که خدمت مهتر کنی و کهتر
ازبهر دو وشانی وزبهر یک دو آری.
منوچهری.
هرکو رهیش گشت چو من بنده از آن پس
از علم و هنر باشد دینار وشانیش.
ناصرخسرو.
رجوع به مدخل قبل شود.

فرهنگ معین

(وَ) (اِ.) وشانه، شِیانی، یک نوع زر رایج در قدیم که هفت دهم آن خالص بود.

فرهنگ عمید

زر غیرخالص که از آن در خراسان سکه می‌زده‌اند،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) مسکوک زری که 3 بارداشته زرده هفت و آن مسکوکی بود رایج در خراسان قدیم: ((هر کور هیش گشت چو من بنده از آن پس از علم و هنر باشد دینار و شانیش. )) (ناصرخسرو) توضیح رشیدی نویسد: ((صحیح شیانی است چنانکه گذشت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر