معنی وزن کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وزن کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) سنگینی چیزی را اندازه گرفتن. سنجیدن. (فرهنگ فارسی معین): سید گفت... تو را اینجا چندان مقام باشد که این زر را وزن و نقد بکنند. (فرهنگ فارسی معین از سلجوقنامه ٔ ظهیری چ خاور ص 43).

حل جدول

توزین

فرهنگ فارسی هوشیار

سنجیدن ترازنیدن سختن (مصدر) سنگینی چیزی را اندازه گرفتن سنجیدن سید گفت. . . ترا اینجا چندان مقام باشد که این زر را ورن و نقد بکنند.

پیشنهادات کاربران

توزین

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر