معنی وحم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وحم. [وَ] (ع اِ) آن چیز که زن حامله آرزو کند. (مهذب الاسماء). آرزوانه ٔ زن باردار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). هوسانه. ویارانه. آن چیز که آبستن آرزو کند. || آواز بال و پر مرغ که در پریدن برآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (مص) سخت آزمند [آرزومند] شدن زن آبستن به خوردن چیزی و خواهانی جماع و خواهانی هر چیزی. (منتهی الارب). ویار کردن. (ناظم الاطباء) (آنندراج). و فعل آن از باب حسب و سمع است. (منتهی الارب) (آنندراج). بر آبستنی آرزو خواستن. (تاج المصادر بیهقی).

وحم. [وَ] (ع مص) آهنگ کردن و فعل آن از باب ضرب است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

ویار و اشتهای شدید زنان باردار به نوعی خوراکی یا مواد دیگر، خواهان جماع شدن. [خوانش: (وَ حِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ویار، آوای بال، گرم چون شب یا روز (اسم) ویار و اشتهای شدید زنان باردار بنوعی خوراکی یا مواد دیگر، خواهان جماع شدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر