وجوم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
وجوم. [وُ] (ع اِ) ج ِ وَجم و آن سنگهای برهم نهاده است جهت هدایت راه. (از المنجد). رجوع به وجم شود. || (مص) خاموش گردیدن از اندوه و خشم. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). وجم. (منتهی الارب). رجوع به وجم شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
خاموشی ک از خشم یا اندوه
فرهنگ فارسی آزاد
وُجُوم، سکوت از فرط حزن یا خوف، فقدان قدرت تکلم (به فعل وَجم نیز مراجعه شود)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.