معنی وجاح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
وجاح. [وَ] (ع اِ) اجاح. پرده و پوشش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (مهذب الاسماء). || سنگ تابان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || آب اندک که تگ حوض را پوشاند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن مقدار آب که بن حوض بپوشد. (مهذب الاسماء). || لقیته ادنی وجاح، یعنی نخستین دیدم او را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج). وِجاح. وُجاح. رجوع به این مدخل ها شود.
وجاح. [وِ] (ع اِ) پرده و پوشش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
وجاح. [وُ] (ع اِ) پرده و پوشش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
وِجاح، (به تثلیث واو) سِتر، پرده و پوشش،