معنی وبی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
وبی. [وَ بی ی] (ع ص) وباخیز. وباآور. وبائی: این ساعت موسم تابستان رسید و هوای جرجان وبی و عفین است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) وبا خیز، مرض خیز: ((بقعتی نیست نزه تر از گرگان و طبرستان اما سخت و بی است. . . ))
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.