معنی واگو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
واگو. (اِمص مرکب) واگفت. بازگفت. (ناظم الاطباء). واگوی. واگویه. رجوع به واگو کردن شود.
واگفت، بازگفت، بازگفت سخن شنیده،
* واگو کردن: (مصدر متعدی) سخن شنیده را بازگفتن،
بازگو، تکرار، روایت، نقل
بازگو
(اسم) باز گفت سخن شنیده، بازتاب صوت در داخل گنبد حمام یا درکوه: ((درین گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام. )) (زلالی آنند. )، تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده میشود توسط دسته دیگر.