معنی وانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وانی. (ع ص) سست. مانده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || ضعیف البدن. (اقرب الموارد).

وانی. (حامص، پسوند): خوکوانی. دشتوانی.

فرهنگ فارسی هوشیار

به آخر کلمات ملحق شود دال بر محافظت و نگهبانی پالیز وانی خوکوانی دشتوانی گله وانی. شباهت و مانندگی. توضیخ درین نوع کلمات درحقیقت ((ی)) (حاصل مصدر) به آخر کلمات مختوم به - وان ملحق شده. وانیل:‎ گیاهی است بالا رونده از تیره ثعلب که درای ساقه استوانه ای و برگهای کامل و تقریبا بدون دمبرگ است رگبرگهایش موازی است. این گیاه بومی آفریقا و نواحی شرق مکزیک است ولی امروزه در غالب نقاط گرم کاشبه میشود گلهایش مجتمع بصورت سنبه درانتهای ساقه قرار میگیرند و متمایل به سبز میباشند میوه اش به درازای 12 تا 15 سانتی متر است جدار میوه ضخیم و گوشت دارو بویش بسیار قوی و مطبوع و معطر و طعمش کمی شیرین است درون میوه تعداد زیادی دانه های بسیار کوچک و سیاه رنگ جای دارد سطح خارجی میوه شیار دار برنگ قهوه ای تیره است این گیاه خصوصا میوه اش دارای مواد چرب و معدنی و مواد زرین و مواد معطر مختلفی است که مهمترازهمه وانیلین است، وانیلین. الف - میوه. ب - مقطع میوه. ج - دو دانه وانیل

فرهنگ فارسی آزاد

وانِی، ضعیف،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر