معنی والیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

والیدن. [دَ] (مص) بالیدن. نمو کردن. رشد کردن. || فخر کردن. مباهات کردن. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

بالیدن، نمو کردن،
(مصدر متعدی) فخر کردن،

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) نموکردن رشد کردن، فخرکردن مباهات کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر