معنی والانژاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
والانژاد. [ن ِ] (ص مرکب) والاتبار. نژاده: پادشاه والانژاد را از مفارقت آن خدمتکار اخلاص آثار حزن و ملال بسیار روی نمود. (حبیب السیر ج 3 ص 352). و بعضی دیگر از آبا و اجداد شاه والانژاد می آراید. (حبیب السیر ج 3 ص 323).
والاتبار، دارای اصلونسب عالی،
حسیب، شریفالنسب، شریفنسب، نجیبزاده، نسیب، والاتبار، والاگهر
(صفت) دارای اصل و نسب نیک والاتبار: ((زن پادشاه والانژاد را از مفارقت آن خدمتکار اخلاص آثار حزن و ملال بسیار روی نمود. )