واشم در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

واشم در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

واشم. [ش ِ] (ع ص) نعت فاعلی از وشم به معنی اندام را بسوزن آژدن و نیله پاشیدن برآن. (منتهی الارب). خال کوبنده. (از اقرب الموارد).

واشم. [ش ِ] (اِخ) نام رودی و شهری. (ناظم الاطباء). در معجم البلدان دیده نشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر