معنی واشل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

واشل. [ش ِ] (ع ص) روان. جاری. (از اقرب الموارد). || جبل واشل، کوه که پیوسته از آن آب زهد. (منتهی الارب) (آنندراج). سیلان پیداکننده. (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی آزاد

واشِل، ضعیف، سست، ناقص جَبَلٌ واشِل: کوهی که همیشه از آن آب می ریزد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر