معنی واش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

واش. [شِن ْ] (ع ص) سخن چین. صورتی از «واشی ». رجوع به آن کلمه شود.

واش. (اِ) علف و گیاه ستوران. (آنندراج). علف و علوفه ٔ ستور. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

[په.] (اِ.) علف، گیاه.

حل جدول

علف آذری

گویش مازندرانی

داروش، گیاهی همیشه سبز و انگلی که بر روی درخت روییده و...

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گیاه، علف ستور.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر