معنی واداشته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

واداشته. [ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) محبوس. زندانی. بازداشته. توقیف شده. || برانگیخته. وادار شده. و رجوع به واداشتن شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر، برانگیخته

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر