معنی واخیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
واخیدن. [دَ] (مص) از هم جدا کردن. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). || جدائی نمودن. (برهان) (ناظم الاطباء). || پشم و پنبه برزده از هم جدا کردن. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). پنبه زدن و پاک کردن آن. (ناظم الاطباء). حلاجی کردن. (آنندراج). انتقاش. نقش. زدن. فلخیدن. فلخمیدن. (یادداشتهای مؤلف): تنفیش، واخیدن پشم و پنبه و موی. (منتهی الارب) (المصادر زوزنی). تسبیح، واخیدن پشم و پنبه یعنی پیچیدن از بهر تافتن و ریسیدن. (مجمل اللغه). || بُراق شدن. (از یادداشتهای مؤلف). || جستن مرغ به منقار پرهای خود را. (از یادداشت مؤلف). واخیدن مرغ پر و موی خود را. (از یادداشت مؤلف). || واخیدن موی را، خوار کردن. (از یادداشت مؤلف).
(دَ) (مص م.) از هم جدا کردن.
پنبه را از پنبهدانه جدا کردن، پنبه زدن،
(مصدر) از هم جدا کردن، پشم و پنبه را از هم جدا کردن پنبه زدن حلاجی کردن: ((تنفیش واخیدن پشم و پنبه و موی. ))، براق، جستن مرغ بمنقار پرهای خود را