معنی واجبی کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

واجبی کشیدن. [ج ِ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) مالیدن واجبی. به کار بردن نوره. تَنَوﱡر.

فرهنگ فارسی هوشیار

اژه کشیدن (مصدر) مالیدن واجبی بنقاطی از بدن که دارای مواست: نوره کشیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر