معنی هواخوری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

هواخوری. [هََ خوَ / خ ُ] (حامص مرکب) تنفس هوا. استنشاق هوای پاک.
- هواخوری رفتن، در تداول یعنی رفتن به جای خوش آب و هوا برای آسایش.

فرهنگ معین

(~. خُ) (حامص.) تفریح، گردش، استراحت.

حل جدول

گردش

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیک‌نیک، تفرج، تفریح، گردش، گشت

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ استنشاق هوا، گردش تفرج (توام با استفاده از هوای آزاد) : گفتم:بیا بسوی شمیران روان شویم تامن دو اخوری کنم و تو هواخوری. (افرعا. جما. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر